قهاوند (شراء یا چرّا)

تاریخ وفرهنگ روستای کوزره و منطقه قهاوند

تبلیغات تبلیغات

کوزهٔ شکسته

حسین زارعی خواندن ۴ دقیقه کوزه شکسته آفتاب بی‌رحم می‌تابید. خوشه‌های طلایی گندم، نور خورشید تابستان روستای کوزره را مثل آینه بازمی‌گرداندند و هوا را مذاب می‌کرد. عرق از پیشانی و پشت گردن همه جاری بود، نمکش روی لب‌ها می‌نشست. پدر به سمت کوزه‌ای که در سایهٔ دسته‌گندم‌ها گذاشته بودیم رفت. تکانش داد و صدای تهی‌اش فریاد تشنگی سر داد. با آستین پیراهنش عرق روی پیشانیش را پاک کرد، سرش را برگرداند و گفت: «پسرم، بدو کوزه را از موتور آب پر کن و زود برگرد!» آن وقت‌ها
برچسب‌ها: گرداندند, برگرداند
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها